۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

بیانیه ی اسپارتاکیست های ایران


ای سرخ ها! با شمایم،از سایه ی یکدیگر نترسید و ازآلت تناسلی! هم بالا روید.
در وانفسای ایران انقلابی 88،اتحاد گروه های مختلف به اصطلاح اصلاح طلب ِ دوم خردادی و گروهک های وابسته به آنان از کوچک و بزرگ به شکلی رقم خورد که جای نفوذ گروه دیگری را بست از د ُگم بودن آنان همین بس که در خود نیز بسیاری از گروهک ها را خفه کردند و به نوعی جنبشی سبز نام گرفته را در قبضه ی احزابی چون مشارکت و مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون و ادوار تحکیم باقی نگه داشتند. و همچون خرس پشمالو به همخوابه ی شبانه شان بدل گشت.
گروه های چپ هم از روی کم کاری و عدم انسجام و هم از روی عدم دعوت از سوی سبز ها و یا عدم اعلام آمادگی ِ خود، منفعل باقی مانده و در این سیل عظیم و خروشان جنبش راهی نجستند جز همراهی کثیف به رنگ وسخن سبزها و یا نظاره گر صرف بودن.
شاید نوع خواسته ها و اعمال آنان نیز راهی برای اتحاد نگذاشت. اعتصابات کارگری کجا و دسته دسته مردم را به دم گلوله دادن؟
سکولاریسم و لائیسیته ی موجود در نظر و خواسته ی چپ ها کجا و بازگشت به ریشه های انقلاب خمینی وار کجا؟
راه برای رسیدن به اتحاد به انحاء گ.ناگون بسته ماند.
شاید هر دو طرف از ترکیب دو رنگ سرخ و سبزو تشکیل رنگ قهوای ترسیدند که از ترکیب سرخ و سبز پدید می آید.
که همانا رنگ ا َن است و بد بوو شکل.
عدم اتحاد درون گروهی ما سرخ خا که همانا از سایه ی خود نیز فراری هستیم و مواجهه با خیل دوم خردادی ها یی که از آلت تناسلی یکدیگر نیز بالا میروند مزید بر علت شد تا پرچمی سرخ بالا نرود.
و این بد شد،بود و است.
دچاری که 30 سال و یا حد اقل پس از اعدام های 67 گریبان ما سرخ ها را گرفته است.
اما چه بد کردند بریدگان از سرخ ها و همراه سبزها شدگان که در این شوریده حالی کار را از بد بدتر کردند .
آیا باید بگوییم چپ مرد؟"الفاتحه مع ا لصلوات" ؟و یا اینکه چپ در این مرز پست ِ گربه صفت جوابی جز جوابی که توده گرفت نخواهد گرفت.
کدام یک؟
شاید تند رو ترین مخالفین نظام فاشیستی ج.ا.ا چپ ها باشند اما در عمل جای پرچم سرخ آنان خالی است.
و این تنها جای افسوس و گریه دارد،نه تفکر.
ای سرخ ها! با شمایم،از سایه ی یکدیگر نترسید و از آلت تناسلی! هم بالا روید.
وای بر من و شما که خود را سوسیالیست مینامیم و از پیروان مارکس و لنین و تروتسکی و آدورنو و گل سرخی و جزنی و پویان !!!!
اما حتی یک بار مانیفست کمونیست را نخوانده ایم.
رسالات مارکس که جای خود دارد.
ای سرخ ها!
اتحاد کجاست؟؟؟
ارتش سرخ کجاست؟؟؟
آیا کلمه ی ارتش سرخ را یک بار در گوگل بازیابی کرده ایم؟؟؟

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: ‏آيت الله منتظرى:آزادى يعنى مردم در اظهار‏ ‏عقيده و بيان آزاد باشند

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: ‏آيت الله العظمى منتظرى در جلسه درس اخلاق خود در ادامه تدريس‏ ‏"جامع السعادات" مرحوم نراقى به مناسبت بحث "قساوت قلب" ضمن‏ ‏اشاره به اين كه يكى از اخلاق هاى رذيله انسانها قساوت است به قسى القلب‏ ‏بودن برخى انسانها اشاره كردند كه نسبت به كمبودها، گرفتارى ها و پايمال‏ ‏شدن حقوق مردم بى تفاوت هستند.
‏ ‏آيت الله منتظرى ضمن اشاره به نيروهاى مسلح چون : ارتش ، سپاه و بسيج‏ ‏تصريح كردند: برخى ها خيال مى‎كنند چون اسلحه دارند بايد اعمال قدرت‏ ‏كرده و از قدرت و سلاح در هر كجا استفاده كنند. هر جامعه اى كه مى‎خواهد‏ ‏صالح باشد نيروهاى مسلح آن بايد افرادى باشند كه قساوت قلب نداشته و‏ ‏دلسوز و رحيم باشند. نبايد وضعيت به گونه اى باشد كه سلاح به دست هر‏ ‏كسى بدهند، بلكه بايد روى افرادى كه در نيروهاى مسلح استخدام مى‎شوند‏ ‏كار كارشناسى و تخصصى انجام گيرد. و آموزش روان شناسى هم به آنان داده‏ ‏شود. افرادى كه وارد نيروهاى مسلح مى‎شوند بايد بررسى شود كه تا چه‏ ‏حد به جان ، مال و ناموس و حقوق شهروندى مردم اهميت مى‎دهند. اگر‏ ‏خداى نكرده استخدام شدگان روى حساب و كتاب جذب نشوند، از اسلحه‏ ‏و قدرتى كه در پرتو آن به دست مى‎آيد سوء استفاده مى‎شود.
‏ ‏در زمان حيات مرحوم امام (ره ) من طرحى را پيشنهاد داده بودم كه : افرادى‏ ‏كه در نيروهاى مسلح استخدام مى‎شوند چه در ارتش ، سپاه يا بسيج بايد از‏ ‏نظر روان شناسى آموزش ديده تا خداى نكرده از سلاح سوء استفاده نكنند.‏ ‏متأسفانه اين طرح دلسوزانه را تحريف كرده بودند كه فلانى مى‎گويد كسانى‏ ‏كه به استخدام ارتش و سپاه در مى‎آيند بايد دكترهاى روان شناس باشند.‏ ‏حال آن كه بنده چنين مطلبى نگفته بودم .
‏ ‏خوشبختانه در نيروهاى نظامى ما افرادى كه رحم و مروت ندارند خيلى‏ ‏كم اند اما همين كم گاهى كارى مى‎كند كه آبروى همه را مى‎برد. شما ملاحظه‏ ‏كنيد در ماجراهاى بعد از انتخابات افرادى از قدرت خود سوء استفاده كرده ،‏ ‏افرادى را در بازداشتگاه كهريزك زندانى كرده و باعث شدند حيثيت‏ ‏نيروهاى انتظامى و امنيتى ما لطمه بخورد.
‏ ‏آيت الله منتظرى ضمن اشاره به افرادى كه از امام خمينى (ره) و عمل به‏ ‏نظرات ايشان دم مى‎زنند ادامه دادند: جمله اى است كه از آيت الله خمينى‏ ‏خيلى معروف است و به حق هم هست و آن اين كه : نبايد نيروهاى نظامى در‏ ‏سياست دخالت نمايند. اين كلام درستى است و دليل آن هم اين است كه‏ ‏آنها چون مسلح اند ممكن است در امور سياسى از قدرت نظامى سوء‏ ‏استفاده و افراد را مرعوب كنند. اين كه نيروهاى مسلح مثل بقيه مردم از‏ ‏حقوق شهروندى برخوردارند درست است و اگر انتخاباتى برگزار شد آنها‏ ‏هم حق دارند رأى بدهند، اما اين كه بخواهند گرداننده اوضاع سياسى مثل‏ ‏انتخابات باشند اين كار غلطى است . آقايانى كه دائم از امام خمينى و پيروى‏ ‏از كلام ايشان سخن مى‎گويند بايد به آنها گفت : مگر امام نيروهاى مسلح را از‏ ‏دخالت در سياست منع نكردند؟
‏ ‏يك كشور بايد در مقابل دشمنان و كسانى كه به كيان كشور و نظام تعدى‏ ‏مى‎كنند نيروهاى مسلح كارآزموده داشته باشد; اما نبايد نيروى نظامى ،‏ ‏انتظامى و امنيتى به گونه اى عمل كنند كه مردم نسبت به آنها ذهنيت منفى‏ ‏داشته باشند. بلكه مردم وقتى آنها را مشاهده مى‎كنند احساس امنيت كنند و‏ ‏نگويند آنها به جاى برخورد با دشمن با ما كار دارند و به جاى حفاظت از‏ ‏كشور و محافظت از نظام به دنبال سركوب ما هستند و ما بايد از آنها وحشت‏ ‏داشته باشيم .
‏ ‏پس نيروهاى مسلح بايد سلاحشان را در مقابل دشمن بگيرند نه مردم و‏ ‏دوستان .
‏نكته اى كه باز اين روزها زياد گفته مى‎شود اين كه : حفظ نظام واجب است .‏ ‏حفظ نظام يك واجب نفسى نيست. به اين معنا كه اگر براى حفظ نظام‏ ‏اسلامى ، دستورات اسلامى زير پا گذاشته شود نظام حفظ نخواهد شد.‏ ‏حفظ نظام مقدمه است براى حفظ و انجام دستورات اسلامى ; اگر بنا باشد‏ ‏به بهانه حفظ نظام ، اقدامات ضد اسلامى انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه‏ ‏اسلام .
‏‏مگر شعارهاى اوليه انقلاب "استقلال ، آزادى و جمهورى اسلامى" نبود؟!‏ ‏استقلال يعنى زير يوغ خارجى ها نباشيم، و آزادى يعنى مردم در اظهار‏ ‏عقيده و بيان آزاد باشند، نه اينكه به محض ابراز نظر مخالفى كار به زندان و‏ ‏حبس كشيده شود. و كار به جايى برسد كه برخى بگويند ما آزادى ابراز‏ ‏عقيده داريم ولى آزادى پس از آن را نداريم و ما را به زندان اوين مى‎برند! و‏ ‏جمهوريت هم يعنى حاكميت بر اساس رأى مردم شكل گيرد، و اسلامى‏ ‏يعنى چون مردم مسلمان هستند حكومت بر اساس مبانى اسلامى باشد.
‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته . ‏‏1388/7/22‏‏‏دفتر آيت الله العظمى منتظرى

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: 10 سال زندان برای دو دانشجوی طیف چپ

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: 10 سال زندان برای دو دانشجوی طیف چپ برهان بقایی و مهران کوشا عضو "دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب" به اتهام اقدام علیه نظام و... هر کدام به تحمل ۵ سال حبس تعزیری که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده، در شعبه ۳ دادگاه انقلاب مشهد، که به ریاست قاضی طاووسی و بدون حضور وکیل و نماینده دادستان در تاریخ۱۰شهریور پس از چندین جلسه تعویق دادگاه برگزار شده بود، محکوم گردیدند. نکته قابل توجه، برگزاری دادگاه در شعبه ۵ توسط قاضی طاووسی می باشد، چرا که پرونده این دو دانشجو در شعبه ۳ می باشد و تمام احضاریه ها واخطاریه ها از این شعبه صادر گردیده است. به گزارش خبرنامه آزادی و برابری، این دو دانشجوی آزادیخواه و برابری طلب بعد از اجرای مراسم ۱۳ آذر ۸۶ در دانشگاه تهران، چندین بار توسط وزارت اطلاعات تهدید و احضار شده بودند، و در تاریخ ۹ بهمن ۸۶ مهران کوشا به صورت تلفنی از طرف وزارت اطلاعات به دادگاه انقلاب مشهد احضار گردید! لازم به یاد آوری است برهان بقایی و مهران کوشا در تابستان۸۷در مشهد توسط وزارت اطلاعات دستگیر و پس از ۱ ماه بازداشت غیرقانونی با قراروثیقه از بازداشتگاه وزارت اطلاعات آزاد گردیدند.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: دانشگاه‌های ایران، آتش زیر خاکستر

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد مرکز، روز ۲۱ مهر، صحنه بزرگ‌ترین تجمع دانشجویی در سال تحصیلی جدید بود. اعتراض حدود ۲۵۰۰ دانشجو و شعار استعفای دولت کودتا، با دخالت ده‌ها بسیجی، شلیک ‌گاز اشک‌آور و ضربات باتوم همراه شد. این سومین تجمع خودجوش دانشجویان آزاد در سال تحصیلی جاری بود. آنها سه هفته ‌است که هر سه‌شنبه در اعتراض به دولت دهم شعار می‌دهند و سرکوب‌های پس از انتخابات را محکوم می‌کنند. سالروز تولد چهره‌های شاخص جنبش سبز، آقایان کروبی و موسوی و خاتمی، از جمله دلایل این اعتراض‌ها بوده‌اند. شاهدان عینی، شمار معترضان در آخرین تجمع را تا ۲۵۰۰ نفر برآورد کرده‌اند. مجموع دانشجویان دانشگاه آزاد واحد مرکز، ۶۰۰۰ نفر است. چگونگی درگیری و خشونت تجمع روز سه‌شنبه در ساعت ۱۲ و نیم ظهر و به صورت خودجوش شروع شد. بسیجی‌ها ساعتی قبل از شروع تجمع، دیوارهای دانشگاه را به مناسبت شهادت امام جعفر صادق با پارچه سیاه و نمادهای عزاداری پوشانده بودند. یک شاهد عینی به دویچه‌وله گفت: «در حالی‌که خود دانشجویان باید برای ورود به محوطه، برگه انتخاب واحد و کارت دانشجویی را نشان دهند، بسیجی‌های پلی تکنیک و دانشگاه آزاد واحد جنوب و کسانی با لباس‌های پلنگی که اصلا سن‌شان به دانشجو نمی‌خورد، به راحتی وارد دانشگاه شده و آنجا را عین پادگان کردند». بسیجی‌ها که تعدادشان به حدود یکصد نفرمی‌رسید، پس از ساعتی فحاشی و تهدید، دست به خشونت عملی علیه دانشجویان زدند. آنها با گاز اشک‌آور، باتوم الکتریکی، زنجیر و اسپری فلفل به مصاف معترضان رفتند. این تشنج، به زخمی شدن ده دانشجو و تعطیلی کلیه کلاس‌های دانشکده منجر شد. به نقل از یک شاهد عینی، بسیجی‌ها حتی پارچه‌های عزاداری را آتش زدند تا این کار را به گردن معترضان بیندازند، اما دانشجویان با هشیاری، پارچه‌ها را خاموش کردند. برخی از بسیجیان با حضور در طبقات بالای دانشکده، از شرکت‌کنندگان در تجمع فیلمبرداری می‌کردند. یکی از دلایل خشم و خشونت آنها، پخش نامه‌ی دکتر سروش به آیت‌الله خامنه‌ای در دانشکده بود. نقش بسیجی سهیمه‌ای سلمان سیما، فعال دانشجویی، درباره سهم و حضور آشکار بسیجی‌ها در سرکوب دانشجویان معترض به دویچه‌وله می‌گوید: « به بسیجی‌ها با وجود رتبه علمی پایین و عدم صلاحیت، سهمیه تحصیل در دانشگاه آزاد را می‌دهند. در نتیجه این بسیجی باید تشکر خود را به نوعی بابت امتیازی که در نهایت بی‌عدالتی به او داده شده، ابراز کند. شرکت در سرکوب دانشجویان مخالف، نوعی حق‌شناسی است.» سکوت و نظاره‌گری حراست به نقل از شاهدان عینی، کار دفتر حراست دانشکده فنی در روز سه شنبه، تنها نظارت بر خشونت بسیجیان با دانشجویان بود. به نظر آنها، حضور بسیجیان و همراهان آنان با بی‌سیم و اسلحه‌ی سرد در دانشگاه آزاد، بدون هماهنگی حراست میسر نمی‌شد. سلمان سیما در مورد عدم حضور نیروی انتظامی و استفاده از بسیج برای سرکوب دانشجویان می‌گوید: « حضور نیروی انتظامی در دانشگاه‌ها بار مضاعفی برای کودتاچیان دارد. دولت کودتا، بسیج را به‌‌عنوان نیروی دانشجویی و با همان کارکرد نظامی به دانشگاه می‌فرستد، زیرا استفاده از آنها برای سرکوب، برای دولت کودتا کم‌هزینه‌تر است.» خودجوش بودن اعتراض‌ها ویژگی مشترک اعتراض‌های مردمی و دانشجویی در ماه‌های اخیر، خودجوش بودن آنهاست. هیچ تشکلی اعتراض‌های دانشجویی را در سه هفته گذشته، سازماندهی یا هدایت نکرده است. یک جلوه‌ی دیگر، هیجان و حضور چشمگیر دانشجویان ترم اولی در تظاهرات و تجمع‌هاست. اکثریت آنها در انتخابات خرداد ماه، برای نخستین بار پای صندوق رای رفته ‌و به شدت سرخورده شده‌اند. با این همه، چرا تشکل‌های دانشجویی در این میان غایب‌اند؟ آیا اعتراض‌ها نیاز به هماهنگی و انتقال تجربه ندارند؟ مهدیه گلرو، از اعضای دفتر تحکیم وحدت و از فعالان دانشجویی قدیمی می‌گوید: «یکی از دلایل این غیبت این است که دیگر برای اعتراض و مقاومت نیازی به کاتالیزور نیست. جامعه، آتش زیر خاکستر است و هر بهانه‌ای برای افروخته شدن این آتش کافی است. قبلا تشکل‌های دانشجویی، سیاست دولت را نقد می‌کردند یا برای آگاه کردن دانشجویان، بیانیه می‌دادند. اینک هیچ نیازی به این کار نیست. تشکل‌های دانشجویی در نهایت، از اعتراض‌ها حمایت می‌کنند یا خبرهای مربوط به آن را پوشش می‌دهند.» مناسبت‌های در راه جنبش اعتراض به دولت کودتا، خود را آماده مراسم ۱۳ آبان و ۱۶ آذر می‌کند. روز ۱۳ آبان در تقویم جمهوری اسلامی، روز مقابله با استکبار جهانی نام‌گذاری شده و روز ۱۶ آذر، روز دانشجوست. مهدیه گلرو می‌گوید: « هرچند مسئولان جمهوری اسلامی بخاطر مسائل داخلی تلاش دارند سیاست خارجی خود را ملایم کرده و روز ۱۳ آبان امسال را کمرنگ‌تر برگزار کنند، اما چون کودتای اخیر بخشی از استکبار تحمیل شده به مردم ایران است، حتما در این روز در دانشگاه‌ها و جامعه، حرکت‌های اعتراضی جدی دیده خواهند شد. روز دانشجو نیز که در سال‌های قبل به شکلی پرشکوه برگزار می‌شد، قطعا امسال برجسته‌تر از همیشه خواهد بود.»

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: ستوده: تا امروز اجازه ملاقات با موکل محکوم به اعدامم را نداشته‌ام

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: در کمتر از یک هفته گذشته، محکوم شدن چهار نفر به اعدام در دادگاه رسیدگی به متهمان اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری، و همچنین اعدام شدن بهنود شجاعی که در ۱۷ سالگی مرتکب قتل شده بود، انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های جهانی یافت، و واکنش‌های متعددی را از سوی چهره‌های سیاسی و مدنی به دنبال آورد.
کانون مدافعان حقوق بشر ایران با صدور بیانیه‌ای، اعدام بهنود شجاعی به عنوان مجرم صغیر، و همچنین صدور حکم اعدام برای چهار متهم ناآرامی‌های پس از انتخابات را محکوم کرده است.
یکی از این متهمان آرش رحمانی‌پور است که متهم به محاربه از طريق عضويت و فعاليت در گروه موسوم به انجمن پادشاهی ايران است که بنا بر کیفرخواست، با تهيه مواد منفجره قصد داشته مسئولان نظام را ترور و مراکز عمومی بويژه اماکن مقدس مسلمانان و همچنين مراکز رأی‌‌گيری را منفجر کند.
اما نسرین ستوده وکیل مدافع آرش رحمانی‌پور به رادیوفردا می‌گوید که موکل ۱۹ ساله‌اش، در فروردین ماه و سه ماه پیش از برگزاری انتخابات، در خانه‌اش بازداشت شده، و اساساً ارتباطی به اعتراضات اخیر ندارد. خانم ستوده که از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر ایران به شمار می‌رود در ادامه، اعدام مجرمان صغیر را نیز نوعی تخاصم حکومت ایران، با جامعه مدنی توصیف می‌کند.

رادیو فردا: خانم ستوده، در مورد صدور حکم اعدام برای موکل خود آقای رحمانی‌پور توضیح دهید.
نسرین ستوده: آخرين برگ رفتارهای سرکوبگرانه حکومت‌ها به ويژه در مقاطع تاريخی‌ای که به يک کودتای گسترده نزديک می‌شوند، با اجرای چند حکم اعدام می‌تواند کليد بخورد و به نظر می‌رسد صدور اين احکام در جهت کامل کردن اين سناريو پيش‌بينی شده است.
از طرف ديگر معلوم نيست به چه دليلی هرگاه حرف از اعدام می‌شود، گاهی متهمان سياسی به عنوان اراذل و اوباش اعلام می‌شوند و گاهی در زمره معتادان. همچنين اين سؤال مطرح است که چرا بسياری از افرادی که ارتباطی به اتفاقات پس از انتخابات نداشتند را به دادگاه آوردند و در دادگاه‌های نمايشی به عنوان معترضين به انتخابات محاکمه کردند. چون اينها در فروردين ماه ۸۸ يعنی سه ماه قبل از برگزاری انتخابات با انجام عمليات رعب‌آوری بازداشت شده بودند نه پس از انتخابات.
در مورد موکلم، آقای آرش رحمانی‌پور تا امروز به من اجازه ملاقات و دفاع از او را نداده‌اند. آقای آرش رحمانی‌پور در فروردين ماه سال جاری در منزل خود به طور وحشت‌انگيزی بازداشت می‌شود و هم زمان خواهر باردار او نيز بازداشت می کنند. چند ماه بعد خواهر او آزاد می‌شود و به آقای رحمانی‌پور می‌گويند بيا در يک جلسه نمايشی تلوزيونی به کارهای ناکرده اقرار کن.
همان روز پدر آقای رحمانی‌پور او را در دادگاه می‌بيند و از او می‌خواهد از هر گونه پاسخگويی امتناع کند و گفته‌هايش را به جلسه‌ای که من به عنوان وکيل حضور داشته باشم موکول کند.
پدر آقای رحمانی‌پور برای من تعريف کرد به محض اين که از پسرش جدا شده، در محاصره مأموران اطلاعات قرار گرفته و مأموران از او خواسته‌اند يا برود پسرش را وادار به اعتراف کند و يا خودش هم بازداشت می‌شود.
پدر برای اينکه اوضاع بدتر از اين نشود به پسرش می‌گويد طبق قول و قراری که با مأموران داشته به کارهای ناکرده اقرار کند. آرش رحمانی‌پور هم که فقط ۱۹ سال دارد در آن جلسه و در چنين شرايط رعب‌آوری به کارهای نکرده اقرار می‌کند و اين اقرار مبنای حکم اعدام او قرار می‌گيرد.
من رسماً به عنوان وکيل او اعلام می‌کنم اگر اين حکم تأييد شود، به دلايل مختلف از جمله عدم دسترسی به وکيل، نداشتن فرصت کافی برای دفاع و ايجاد شرايط رعب آور برای اقرار گرفتن بی‌اعتبار است.
در حقيقت شما اين احکام را بيشتر سياسی می‌دانيد نه بر اساس موازين قضايی؟
وقتی معاونت امنيت دادسرای انقلاب در دادگاه انقلاب تهران به تمام پرونده‌های سياسی رسيدگی می‌کند، به عنوان شعبه‌ای از وزارت اطلاعات انجام وظيفه می‌کند و طبيعی است که ديگر نمی‌توان به استقلال قضات اعتماد داشت.
با توجه به اينکه اعدام مجرمان صغير به يکی از بزرگترين چالش‌های حقوق بشری ايران تبديل شده است، پافشاری قوه قضاييه بر صدور و اجرای اين احکام را چگونه ارزيابی می‌کنيد؟
به همان نسبتی که موضوع اعدام افراد زير ۱۸ سال به يک جنبش اجتماعی تبديل می‌شود، حکومت ايران هم خودش را بيشتر و بيشتر با اين درگيری مواجه می‌بيند. در ابتدا از قوه قضاييه درخواست شده بود که اعدام افراد زير ۱۸ سال را متوقف کند، بدون اين که به هيچ مسئله سياسی دامن زده شده باشد. ولی با تمرد قوه قضاييه از اجرای تعهدات بين‌المللی به تدريج اين مطالبه به يک مطالبه اجتماعی تبديل شده و تمام آحاد جامعه خواستار توقف اجرای احکام اعدام زير ۱۸ سال هستند.
به همين دليل قوه قضاييه که خود را جزئی از نظام جمهوری اسلامی می‌داند به عناد با اين جنبش اجتماعی برخواسته و در هر موردی که اين جنبش اجتماعی چنين درخواستی می‌کند، برای دهن کجی به اين مطالبه جمعی جوانان زير ۱۸ سال را قربانی اعدام می‌کند.
بايد گفت قوه قضاييه خودش را وارد يک بازی سياسی کرده که در نهايت به ضرر نظام تمام می‌شود.
اعتراض‌های زيادی از طرف جامعه مدنی ايران و جامعه بين الملل به اعدام بهنود صورت گرفت. در ضمن می‌دانيم که در هفته آينده هم قرار است مجرم صغيری به نام صفر انگوتی اعدام شود. به نظر شما اين فشارها در نهايت می‌تواند مؤثر واقع شود؟
در نظر داشته باشيم که هميشه جنبش‌های اجتماعی درکوتاه مدت قربانی‌های خودشان را می‌گيرند ولی در دراز مدت کار خود را انجام می‌دهند.
در ۳۰ سال گذشته همواره اعدام افراد زير ۱۸ سال صورت گرفته و افراد بی‌گناه زيادی که اکنون حتی نام و نشان آنها را نمی‌دانيم به دار آويخته شده‌اند. چه بسا اگر وارد اين قضايا شويم به فجايع دلخراشی هم برسيم .
من اينجا باز هم در مورد موکلم، صغری نجف‌پور يادآوری می‌کنم که حدود ۲۰ سال پيش در شرايط اجتماعی حاکم بر ايران برای موکل ۱۳ ساله من حکم اعدام صادر شد و او زمانی که ۱۶ سال بيشتر نداشت يک بار برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت، ولی برگردانده شد.
موضوع اعدام‌های زير ۱۸ سال و دهن کجی قوه قضاييه به مطالبات اجتماعی فقط در اين قالب قابل بررسی است.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: پاداش 500 هزار توماني بسيجيان وزارت صنايع براي كنترل حوادث بعد از انتخابات!!

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: كاركنان بسيجي وزارت صنايع و معادن به دليل آنچه كمك آنها به كنترل حوادث بعد از انتخابات ناميده شده است پاداش 500 هزار توماني دريافت كردند.
به گزارش سلام امور مالي وزارت صنايع و معادن به دستور مقامات ارشد اين وزارتخانه براي كاركنان بسيجي اين نهاد كه در حوادث بعد از انتخابات فعال بودند و با معترضين برخورد مي كردند مبلغ 500 هزار تومان پاداش در نظر گرفته است.
جالب آنكه بر روي چك اين مبلغ كه از سوي امور مالي وزارت صنايع صادر شده است نوشته شده ”به خاطر كنترل حوادث بعد از انتخابات“.
اين اقدام وزارت صنايع مورد اعتراض ديگر كاركنان اين وزارتخانه قرار گرفت.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: سهمیه بندی دستشویی در بند زنان اوین لغو شد

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: خانواده هنگامه شهیدی که دیروز موفق به ملاقات با او شده اند ،در گفت و گویی با کانون زنان ایرانی وضعیت عمومی او را خوب توصیف کردند
آنها همچنین با اشاره به مشکلات رفاهی زندان ا زجمله محدودیت در استفاده از دستشویی برای زندانی ها ،گفتند :"با پیگیریهای مستمر وشکایتهای متعدد و نامه نگاریهای هنگامه شهیدی و تحمل دو روز مجازات انفرادی به علت داشتن درخواست رفتن به دستشویی خارج از 4 نوبت در روز و پییگیریهای از طریق ریاست بازداشتگاه 209 اوین ،درحال حاضر قانون روزانه تنها حق استفاده از 4 بار استفاده از دستشویی برای زندانیان زن از میان رفته و زندانیان زن آزادانه وهر ساعت که نیاز داشته باشند می توانند از دستشویی استفاده کنند."
گفته می شود پس از شکایت ها و پیگیریها و مصاحبه های مادر هنگامه شهیدی در خصوص وضعیت فرزندش که به وی اجازه دستشویی رفتن را نمی دادند سه نفر از سازمان زندانها برای رسیدگی به این قضیه به زندان اوین رفته و مسئولان مربوطه را مورد مواخذه قرار دادند.
با توجه به حدود سه ماه ونیم پیگیریهای مادر هنگامه شهیدی از مراجع قضایی در خصوص وضعیت پرونده دخترش ، وی که چند رگ قلبش به دلیل فشارهای وارده بسته شده است به توصیه پزشک باید بزودی تحت عمل انژیو گرافی قرار گیرد اما او تا آزادی فرزندش عمل جراحی خود را به تعویق انداخته است.
شیوا نظر آهاری نیز پس از آزادی در مطلبی تحت عنوان " وقتی دستشویی ،ابزار شکنجه می شود" ، مشکلاتی را که نوبت بندی دستشویی برای زندانی ها ایجاد کرده ،به تفصیل شرح داده بود.
این مطلب را که بازتاب فراوانی در رسانه ها پیدا کرد،در لینک زیر ببینید
وقتی دستشویی ابزار شکنجه می شود
محدودیت استفاده از دستشویی همچنان در باره زندانیان مرد در بند 209 اوین وجود دارد و همین نوبت بندی موجب بروز مشکلات مختلف کلیه و مثانه در میان زندانی ها شده است.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: زهرا جباری همچنان در سلول انفرادی است

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: زهرا جباری ، 35 ساله که در تظاهرات مخالفان دولت در روز قدس در تهران بازداشت شده بود ،هچنان در سلول انفرادی بند 209 اوین به سر می برد.
به گفته ی مادر زهرا او ده روز در اعتصاب غذا بوده و به همین دلیل خیلی لاغر و ضعیف شده است.او در اعتراض به بلاتکلیفی اش دست به اعتصاب غذا بود.
زهرا جباری در راهپیمایی روز قدس در حالی که ناخن پایش در حین بازداشت شکسته شد دستگیر و روانه سلول انفرادی بند 209 زندان اوین شد

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: انتقاد آیت‌الله مکارم شیرازی ویت‌الله صافی گلپایگانی از دولت محمود احمدی‌نژاد

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: برخی مراجع تقلید در قم از عملکرد دولت محمود احمدی‌نژاد انتقاد نموده و تداوماین رفتار را «موجب جدایی بیشتر میان دولت و مرجعیت» ارزیابی کرده‌اند. به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، آیت‌الله مکارم شیرازی از مراجع تقلیدگفت: «ما نمی‌دانیم با برخی موارد به وجود آمده در دولت چه‌طور باید هم‌چنان اینارتباط را حفظ کنیم. مواردی هم‌چون حمل قرآن با سرود و آواز، حضور زنان درورزشگاه‌ها و اصرار به برخی مسائل همچون ورود زنان به کابینه، سبب جدا کردن روحانیتاز دولت می‌شود». آیت‌الله مکارم شیرازی افزود: «اخیراً یک عروسی در یکی از میادین قم بدون حجابرقصیده‌است، گشت ارشاد در این هنگام کجا بوده است؟» این روحانی بلندپایه این اظهارات را در واکنش به درخواست اعضای مجمع نمایندگانروحانی مجلس شورای اسلامی برای ایجاد رابطه بهتر میان مراجع و دولت ابرازداشته‌است. آیت‌الله مکارم شیرازی در انتقاد ار برخی اظهار نظرها گفت که «مرجعیت پشتوانهنظام و مردم بوده و نباید تضعیف شود». به گفته وی هدف از برخی تخریب‌‌های اخیر نیز«ضربه زدن به مرجعیت» بوده‌است. در تحولی دیگر آیت‌الله صافی گلپایگانی نیز از عملکرد احمدی‌نژاد در انتخاب زنانبرای وزارت بهشدت انتقاد کرد. وی در دیدار اعضای مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفته‌است: «برخی مسائل در جامعهرخ می‌دهد که اگرچه ممکن است الان بد نباشد اما عواقب آن در آینده خوب نیست مثلاًموضوع وزارت زنان اگرچه ممکن است در حال حاضر به حضور یک زن محجبه در دولت بینجامداما ممکن است در آینده خانمی با روسری بیاید و دیگر چادر نداشته باشد». آیت‌الله صافی گلپایگانی می‌افزاید: «این یک سنت‌شکنی در تاریخ ۱۴ قرن اسلام استکه می‌تواند آغاز اتفاقات بزرگی باشد. چه ضرورتی دارد که یک زن از صبح تا شب بامردم در تماس باشد. این روند با سنت اسلام وفق ندارد و نباید بر اموری که حوزه وعلما آن را قبول ندارند اصرار شود، چه ضرورتی دارد که در حال حاضر بحث استانداریزنان را مطرح می‌کنند. این مسائل حتی اگر از بُعد فقهی هم ایراد نداشته باشند ازبعد اجتماعی ناراحت‌‌کننده است». این سخنان در حالی مطرح شده که محمود احمدی‌نژاد پیش از این نیز نامهاعتراض‌آمیز آیت‌‌الله صافی گلپایگانی در مورد منع زنان به ورود کابینه را بی‌پاسخگذاشته بود.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: آرش سیگارچی جایزه سازمان دیده بان حقوق بشر را به روزنامه نگاران زندانی در ایران تقدیم کرد

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: یکشنبه مهدیه اولین نفری بود که تبریک گفت. خودم خبر داشتم اما قرار نبود رسانه ای شود. اما گویا دو روز پیش بیانیه رسمی دیده بان حقوق بشر صادر شد که اعلام کرد امسال جایزه این سازمان با عنوان جایزه هلمن-همت ، به ۳۷ نویسنده و روزنامه نگار از ۱۹ کشور اهدا شده که من از ایران این جایزه را کسب کرده ام.
نمی دانم چه بگویم. این دومین باری است که این افتخار نصیب من می شود ، بار قبل زمانی بود که در خلال زندان در ایران ، به بیماری سرطان دچار شده بودم و در روی تخت بیمارستان سرگرم تلاش برای ماندن و رفتن بودم. ،آن روز ها من به همراه شش همراه دیگر از ایران ، این جایزه را گرفتیم. آن روزها ، این جایزه برایم دلپذیر بود و حتی رافونه گاه شوخی می کرد و می گفت آرش ، کبیر شدی!
امروز در حالی برای دومین بار این جایزه به من تعلق گرفته که فکر می کنم خجالت زده ام. فکر می کنم باید خودم را از دیده های شما پنهان کنم. هر پیغامی که از فیس بوک یا ایمیل برایم تبریک وار می رسد ، شرمم بیشتر می شود. چطور می توانم این جایزه را بپذیرم ، حال آنکه احمد زیدآبادی ، عیسی سحر خیز ، کیوان صمیمی ، بهمن احمدی امویی ، سعید لیلاز ، محمد قوچانی ، مسعمود باستانی ، فیاض زاهد ، رضا نوربخش ، علی پیرحسینلو ، محسن آزموده ، مهدی محمدیان ، حسین نورانی نژاد ، مسعود لواسانی ، هنگامه شهیدی و فریبا پژوه، تنها و تنها به واسطه فعالیت حرفه ای شان ، در زندان هستند . من یک روزنامه نگار محلی بوده ام و همواره به این افتخار می کنم. در حالی من برگزیده شده ام ، که بسیاری از همکاران من در استانهای مختلف احضار ، بازداشت و حتی زندانی شده اند؟
در زمان دستگیری من ، در سالهای ۸۳ تا ۸۶ ، صدها روزنامه نگار به خبرهای من توجه کردند اما من چه کاری توانسته ام برای آنها انجام بدهم جز یکی دو گزارش خبری که فلانی در زندان است و فلانی انفرادی است و …
دوستی دلداری می دهد و می گوید این جایز برای ارزش گذاشتن به کسانی است که در مسیر کارشان آزار و رنج دیده اند. آری من دیده ام. خیلی رنج هم کشیدم اما این روزها همکاران زیادی هستند که هر روز و شب ، بیش از آن روزهای من آزار و شکنجه می شوند.
این فقط روزنامه نگاران بازداشتی نیستند. همکارانمن در ایران روزنامه های شان توقیف می شود ، از کارشان جلوگیری می شود ، بیکار می شوند و اگر هم بر سر کار هستند، باسانسور و محدودیت مواجه اند.
آری ، تنها امید است که ما را زنده نگاه داشته برای سحری که خواهد آمد. پس این جایزه تقدیم همه شما باد که برای رساندن خبر به مخاطب تلاش می کنید…..
——————–
برگرفته از وبلاگ آرش سیگارچی
آرش سیگارچی جایزه سازمان دیده بان حقوق بشر را به روزنامه نگاران زندانی در ایران تقدیم کرد

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: اعتراض انجمن قلم و برنده نوبل ادبیات به چین و ایران

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: انجمن قلم آلمان در گزارش تازه خود نسبت به وضعیت نویسندگان از جمله در چین و ایران ابراز نگرانی کرد. سرکوب و خشونت در چین و ایران، همزمان اعتراض شدید برنده نوبل ادبیات را نیز برانگیخت.
بر پایه گزارش تازه انجمن جهانی قلم (پن‌کلوب) در شش‌ماهه نخست سال جاری میلادی، ۲۲ نویسنده، ناشر و روزنامه‌نگار در سراسر جهان به قتل رسیده‌اند. مجموع تعداد نویسندگانی که در همین مدت به قتل رسیده‌اند، بازداشت شده‌اند و یا مورد حمله قرار گرفته‌اند، در ۹۸ کشور جهان به ۶۴۴ نفر رسید.

انجمن قلم در گزارشی که با عنوان "نویسندگان زیر فشار" انتشار داد، به ویژه نسبت به وضعیت نویسندگان در چین ابراز نگرانی کرد که امسال میهمان نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت است. این نگرانی در عین حال نسبت به وضعیت نویسندگان در کشورهای روسیه، برمه، ایران و کوبا اعلام شده است.

۵۰ نویسنده چینی در زندان و اردوگاه

بر پایه گزارش پن‌کلوب، در حال حاضر بیش از ۵۰ نویسنده چینی به زندان یا اسارت در اردوگاه‌های کار اجباری محکوم شده‌اند. قائم مقام انجمن قلم آلمان، در این گزارش تاکید کرده است که «هیچ نشانه‌ای از بهبود وضعیت در چین به چشم نمی‌خورد».

در بخشی از گزارش می‌خوانیم: «در پشت ظاهر درخشان چین، بی‌قانونی و بی‌رحمی پنهان شده است. حتی بازی‌های المپیک سال ۲۰۰۸ هم پیشرفتی به بار نیاورد».

به عنوان تازه‌ترین نمونه سرکوب اهل قلم در چین، انجمن قلم آلمان از دستگیری "لیو چیائوبو" نویسنده چینی در روز هشتم دسامبر سال ۲۰۰۸ یاد می‌کند. این نویسنده مبتکر "منشور ۲۰۰۸" برای دفاع از حقوق بشر و دموکراسی است. دولت چین در ماه ژوئن امسال، چیائوبو را به تلاش برای سرنگون ساختن حکومت متهم کرد. بر پایه گزارش خبرگزاری آلمان، بازداشت این نویسنده فعلا تا روز ۲۳ دسامبر سال جاری تمدید شده است.

۶ نویسنده مفقودالاثر

به موجب گزارش انجمن قلم آلمان در نیمه نخست سال جاری میلادی، ۶ نویسنده در جهان مفقودالاثر شده‌اند که تاکنون هیچ رد پایی از آنان به دست نیامده است. ۱۳۶ نویسنده به زندان محکوم شده‌اند و ۲۱ نفر دیگر بدون صدور حکم قانونی به زندان افتاده‌اند. علیه ۱۹۳ نویسنده دیگر شکایت شده و در مقابل ۲۴ نویسنده از زندان‌های جهان آزاد شده‌اند.

انتقاد برنده نوبل ادبیات از چین و ایران

حضور چین به عنوان میهمان نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت و شرایط سیاسی ایران، اعتراض هرتا مولر، برنده نوبل ادبیات را نیز برانگیخت. خانم مولر در گفت‌وگویی با آخرین شماره هفته‌‌نامه "دی تسایت" آلمان ابراز تاسف کرد که ترور کمونیستی در تاریخ هنوز به درستی درک نشده است و جهان همچنان جنایات رژیم‌های دیکتاتوری را نادیده می‌گیرد.

هرتا مولر گفت: «به چین فکر کنید که میهمان نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت است. به هنرمندی بنام "آی وای‌وای" فکر کنید که نیروهای امنیتی او را به باد کتک گرفتند. این دردناک است که می‌کوشند این مسائل را نسبی قلمداد کنند و راه سازشی بیابند که به چین امکان حضور می‌دهد. یا این که فکر کنید به ایران، جایی که جنایتکارانی که باید خودشان محاکمه شوند، دیگران را به دادگاه می‌کشند، زندانی می‌کنند و حتی به قتل می‌رسانند».

برنده نوبل از این که موضوع رمان‌هایش با اعطای نوبل ادبیات به رسمیت شناخته شده است، ابراز شادمانی کرد و توضیح داد که دیکتاتوری و نابودی برنامه‌ریزی شده‌ی فرد، که در نظام‌های خودکامه اصلا به حساب نمی‌‌آید، اصلی‌ترین موضوعات کارش را تشکیل می‌دهند.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: محمد مصطفایی: هیچ شماره حسابی در خارج از ایران برای دریافت کمک به صفر انگوتی نداریم


به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: محمد مصطفایی، وکیل صفر انگوتی و تعداد دیگری از متهمین به قتل زیر 18 سال، در رابطه با شماره حساب های اعلام شده جهت جمع آوری کمک های مردمی برای آزادی این افراد در گفت و گو با هرانا عنوان کرد:
ببینید در خصوص پرونده هایی که من به عهده دارم و در حال حاضر برای کسب رضایت نزد برخی خانواده های مقتولین می رویم،برخی از خانواده های موکلین من بضاعت مالی آن چنانی ندارند تا بتوانند مبلغ درخواستی اولیای دم را پرداخت کنند. من اسم خاصی از کسی نمی برم که سوء تفاهم نشود، ولی با توجه به تعداد زیاد پرونده هایی که من عهده دار هستم، تعدادی نیازمند کمک هستند. من تا به حال هیچ شماره حسابی را اعلام نکرده ام، چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور، و از کسی هم نخواستم که به صورت عمومی شماره حساب بنده را اعلام کند تا دیگران بتوانند وجهی جهت کمک پرداخت کنند. با این وجود شنیده ام که افراد زیادی در خارج از کشور در حال جمع آوری مبالغی برای این افراد و به خصوص صفر انگوتی هستند، من اعلام می کنم که کسی مبلغی به این حساب ها پرداخت نکند و ما هیچ حسابی تا امروز در خارج از ایران جهت این امر باز نکرده ایم، و هر کسی که می خواهد در این زمینه کمک کند مستقیم با من تماس بگیرد تا من ایشان را راهنمایی کنم و به افراد دیگر وجهی را پرداخت نکنند.
لازم به ذکر است تعداد بسیار زیادی ایمیل و استعلام در رابطه با صحت و سقم شماره حساب های عنوان شده در خارج از کشور جهت جمع آوری کمک های مردمی دریافت کرده ایم، که با توجه به این گفت و گو، آقای مصطفایی هرگونه شماره حساب در خارج از ایران را تکذیب کرده اند.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: رنجنامه جعفر اقدامی، فعال مدنی در بند از زندان

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: آنچه در پی می آید، رنجنامه فعال مدنی دربند، جعفر اقدامی است که در طی یک پروسه پر ابهام قضایی و در حالیکه پرونده و اتهامات منتسبه فاقد مصداق و اسناد کافی بوده به ده سال زندان محکوم شده است، نامه وی از زندان، به خوبی گواه از شرایط غیر حقوقی پرونده ایشان می دهد. به نام آزادیدر پس هر قانون اتهامی که به ما بخشودندحق بی باوری ما بود آه ... جرم سنگینی بود که صبورانه تحمل کردیم آری جرم ما بی باوری است، بی باوری به زیر پا گذاشتن حقوق انسان ها، بی باوری به زندان و شکنجه و اعدام، بی باوری به حق کشی و بی عدالتی، بی باوری به استبداد و خفقان، به ریا، سالوس و دروغ و هر آنچه روح و اندیشه آدمی را از تعالی و شکفته شدن باز می دارد. اینجانب جعفر اقدامی ( شاهین آزاد ) متولد 17 دی 1357 هستم، آنچه را در پی می خوانید شرح کوتاهی از رنج ها و ملالت هایی است که به عنوان یک زندانی سیاسی ظرف چند سال گذشته بر من روا داشته اند، متاسفانه گویا همچنان قرار است ایام جوانی ام را در سایه عدم استقلال دستگاه قضا و بنا بر مصلحت و خواست نیروهای امنیتی در زندان بمانم . بگذارید از ابتدای جوانی ام که همزمان با آغاز زندان و حبس و شکنجه بود آغاز نمایم، در تیر ماه سال 78 در جریان کوی دانشگاه پس از شنیدن و مشاهده سرکوب وحشیانه دانشجویان و مردم در حمایت و یاری اشان به سوی کوی دانشگاه رفتم که در روز 22 تیر ماه توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شدم، پس از یک ماه تحمل شکنجه های روحی و جسمی که در زیر زمین ساختمان ژاندارمری القدیر(نام قدیم مرکز) صورت گرفت نهایتاً با تودیع کفالت آزاد شدم . در سال 80 مجددا به دلیل فعالیت های سیاسی توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به 6 سال زندان محکوم شدم، 6 سال از بهترین دوران جوانی ام تحت شدیدترین فشار ها و شکنجه های روحی و روانی قرار داشتم، مدت 7 ماه را در سلول های انفرادی بازداشتگاه 209 گذراندم، پس از 30 ماه از بند 209 به زندان مخوف رجایی شهر تبعید شدم، زندانی که آن را "ته جهنم می نامیدند" و مملو بود از زندانیان خطرناک و قاتلین، باند های قاچاق مواد مخدر، سرقت و زورگیری. در زندان رجایی شهر روزی نبود که برخوردی صورت نگیرد و برخی از این نزاع ها که گاهاً به صورت دسته جمعی بود، آنقدر شدید و خونین صورت می گرفت که گارد زندان جرات ورود به داخل سالن را نداشت. در 42 ماهی که من در زندان رجایی شهر بودم 10 زندانی در ضد و خورد ها به قتل رسیدند، زندانیان کم سن و سال مورد تجاوز قرار می گرفتند و بسیاری از زندانیان زیر 20 سال توسط زندانیان شرارتی اجیر می شدند تا کارهای شخصی اشان را انجام دهند، آمار زندان به قدری بالا بود که زندانیان مجبور بودند بصورت کتابی در کنار هم بخوابند، من حدود 4 ماه را به جای اتاق در کریدور سالن گذراندم . چندین بار اعتصاب غذا کردم، که یک مورد آن 35 روز به طول انجامید. خلاصه زندانی بود که هر آجرش هزاران درد و جنایت را فریاد میزد، این درد و رنج ها برایم در اردیبهشت 86 به پایان رسید و من پس از 6 سال از زندان رجایی شهر آزاد شدم اما حکایت درد و رنج همچنان در آن زندان باقی مانده است. پس از آزادی از زندان به صورت محدود با مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در زمینه پوشش اخبار مربوط به نقض حقوق بشر خصوصاً در حوزه حقوق زندانیان همکاری نمودم، همچنین در مراسم سالگرد قتل محمد جعفر پوینده و محمد مختاری در امامزاده طاهر و سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در جاده خاوران نیز شرکت کردم، اما در تاریخ 8/6/88 هنگامی که قصد شرکت در مراسم خاوران را داشتم در بین راه برای سومین بار توسط ماموران امنیتی دستگیر شدم. آنان بدون داشتن مجوز، بصورت غیر قانونی برای بازرسی و ایجاد رعب و وحشت وارد منزل پدری ام شدند و تمام خانه را به مدت دو ساعت زیر و رو و اعضای خانواده ام را تهدید به بازداشت کردند، و گفتند اگر سر و صدا و اعتراض کنید همه شما را به 209 می بریم . بعد کامپیوتر و کتاب ها و مقداری از دست نوشته های مرا با خود بردند و مرا نیز به بازداشتگاه 209 انتقال دادند، مدت یک ماه در سلول انفرادی و هشت ماه نیز در سلولهای 4 نفره در بسته، تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی و از همه بدتر بلاتکلیفی قرار داشتم. مساحت سلولهای 4 نفره حدود 10 متر و از کتاب و روزنامه ، قلم و کاغذ خبری نبود، ماه اول ممنوع الملاقات و تلفن بودم، یک روز در میان ما را به هوا خوری می بردند آن هم به مدت 20 دقیقه در فضایی این مساحت 30 متر دور تا دور آن دیوار و سقفش نیز بصورت مشبک و فلزی بود، در بازجویی ها تحت شدید ترین شکنجه های روحی و روانی قرار گرفتم، در جلسه اول بازجویی ضمن دفاع از فعالت های مدنی و حقوق بشری خود با شخصی به نام مستعار "محمدی" درگیری لفظی پیدا کردم او نیز در اقدامی نا جوانمردانه و کینه توزانه ضمن انتصاب اتهاماتی واهی و بی پایه و اساس چون اقدام علیه امنیت و هواداری از سازمان مجاهدین خلق گزارشی دروغین علیه من تنظیم کرده که همان گزارش یا به اصطلاح گردش کار مبنای قضاوت قاضی قرار گرفت چون نامزد کرده بودم و در آستانه ازدواج قرار داشتم بازجویان اطلاعات به واقع در یک گروگانگیری آشکار از این موضوع جهت آوردن فشار های روحی و روانی و القاء اتهامات خیالی بهره برداری می کردند. مرا تهدید کردن که اگر همکاری نکنی نامزدت را دستگیر می کنیم و به نامزدم نیز تلفنی گفته بودند که از من جدا شود، برای توهین و تحقیر یکبار هم به دست و پایم دست بند زده و موهای سرم را تراشیدند. اما من هیچ گاه اتهاماتی که به من نسبت می دادند را نپذیرفتم و در پاسخ به اتهامات واهی آنان عنوان کردم که یک فعال آزاد و مستقل مدنی و حقوق بشری هستم و تنها همکاری محدودی با مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران داشته ام و به هیچ جریان ، حزب و سازمان سیاسی وابستگی فکری و تشکیلاتی ندارم و هیچ سندی هم در این باره وجود ندارد. حضور من نیز در مراسم خاوران دلیلی بر هواداری و یا تبلیغ برای حزب و یا سازمانی نبوده و فقط برای ادای احترام به کسانی بود که در تابستان سال 67 در محاکمات غیر عادلانه 2 دقیقه ای ، شکنجه ، اعدام و بصورت دستجمعی مدفون شدند. آیا همدردی با خانواده هایی که فرزندانشان را در آن فاجعه دردناک از دست داده و خواستار روشن شدن حقیقت هستند جرم است ؟ حضرت علی، می گوید "چنان تاریخ گذشتگان را مطالعه کنید که گویی با آنان زندگی کرده اید"، آیا جستجو و تحقیق درباره این واقعه دلخراش که بخشی ار تاریخ معاصر ما است گناه کبیره محسوب می گردد ؟ پس از 130 روز فشارها و بلاتکلیفی و فشارهای فزاینده روحی و روانی ناشی از آن، در شعبه 22 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی کاکاوند ، دادگاهی شدم، خانم رحمانی وکیل محترم اینجانب در جلسه دادگاه نسبت به عدم حضور نماینده دادستان اعتراض مختصری نمود که جناب قاضی عصبانی شده و دادگاه راه به زمان دیگیری موکول کردند. جلسه دوم دادگاه در اواخر اسفند ماه برگزار شد. پس از قرائت کیفرخواست و عدم پذیرش اتهامات انتسابی توسط من ، خانم رحمانی وکیل محترم اینجانب با شجاعتی بی نظیر مشغول دفاع کردن از من بودند که قاضی پرونده عصبانی شده و ایشان را تهدید به بازداشت کرده و مرا نیز تهدید کردند که وکیلم را عزل نمایم، جلسه دادگاه مجددا بهم خورده و آقای قاضی به همراه منشی دادگاه با دروغ ، فشار و تهدید مرا مجبور کردند که وکیل تسخیری بگیرم . درجلسه سوم دادگاه که در اواخر فروردین ماه صورت گرفت ، وکیل تسخیری که معلوم نبود مامور وزارت اطلاعات بوده یا نه، در دادگاه ظرف چند دقیقه به اصطلاح لایحه دفاعی تنظیم کرده و تقدیم دادگاه میکند و من در این دادگاه محکوم به 5 سال حبس تعزیری می شوم، تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل . براستی این است معنی استقلال قوه قضائیه ؟ آیا این است معنی استقلال رای و عمل قاضی؟ رایی که با یک گزارش وزارت اطلاعات بدون ذکر هیچ سندی بالا و پائین می شود ، آیا این است معنی بی طرفی؟ آیا سزاوار است دستگاه قضا که رسالت آن اجرای عدالت و دفاع از حقوق اساسی مردم و شهروندان است، اینگونه جانبدارانه عمل نماید و تحت تاثیر فرامین و دستورات وزارت اطلاعات و نهادهای وابسته به حکومت قرار گیرد . در دوران کودکی پدرم برایم از عدالت حضرت علی میگفت که چگونه در دادگاهی که بین او و یک فرد یهودی برگزار شده بود ، حضرت علی از احترام بیشتری که قاضی به وی میگذارد آشفته می شود و قاضی را مورد شماتت قرار می دهد که اصل بی طرفی را رعایت نکرده است ، حال ببین به نام علی چگونه عدالت سلاخی می شود، عدالت را در پستوی خانه نهان باید کرد. در قران از کسانی که به حقوق دیگران تعدی کرده اند و از مسیر عدل و انصاف خارج می شوند سوال بسیار زیبا و معنا داری می شود و من نیز همین سوال را از قوه محترم قضائیه و وزارت اطلاعات می پرسم، فاین تذهبون ؟ (به کجا می روید) پس از اعتراض به حکم، پرونده در دادگاه تجدید نظر نقض گرفته و به شعبه 28 دادگاه انقلاب برای رسیدگی مجددا ارجاع داده شد. وکالت من را در این دادگاه خانم شیما هوشه، به عهده داشتند اما متاسفانه در این دادگاه نیز جناب آقای مقیسه قاضی محترم شعبه 28 باز همان اتهمات بی پایه و اساس و واهی را تکرار کردند . خانم هوشه دلایل و مستنداتی که در کیفرخواست علیه من تنظیم شده بود را کافی ندانستند که آقای مقیسه ای گفتند " من می گویم محارب است و بر این اساس حکم میدهم شما استدلال و دلایلتان را ببرید دادگاه تجدید نظر مطرح کنید"، دادگاه مذکور7 دقیقه بیشتر طول نکشید و در طول دادگاه نیز آقای مقیسه ای چندین بار به من توهین کردند. النهایه، در تاریخ 10 مهر مرا برای ابلاغ حکم به دادگاه بردند، منشی دادگاه اعلام کرد حکمت 10 سال است، امضا کن. که من از امضاء خودداری کردم و ایشان نیز به بنده توهین کردند و مرا تهدید کردند که اگر امضا نکنید عواقب بدی در انتظارت خواهد بود که من باز هم از امضای حکم امتناع کردم و ایشان نیز ضمن توهین به اینجانب حرف های زدند که در شان یک محکمه بی طرف و منصف نبود. از جمله اینکه "تو باید پودر شوی!" ، "تو حکمت اعدام است" ، "10 سال هم برایت کم است" ، من لبخندی زدم و در پاسخ گفتم من به عدالت پروردگار ایمان دارم، او بین ما داوری خواهد کرد و فاصله ما تا روز حساب و به فرموده قرآن یک روز بیش نیست، از شما و بازجویان وزارت اطلاعات و حکم اخیر به هیچ وجه ناراحت نیستم و هیچ کینه و کدورتی نیز از شما به دل ندارم زیرا همه شما را قربانی مناسبات استبدادی می دانم . در پایان سخنی دارم با قاضی، همانطور که در دادگاه جنابعالی عرض کردم، من شما را قربانی مناسبات استبدادی می دانم، مناسباتی که در آن پیش داوری و قضاوت مغرضانه جای قضاوت صحیح و عادلانه، کینه و دشمنی جای مهر و دوستی، تعدی و تجاوز به حقوق انسان ها جای احترام به آن و سفسته و مغلطه و دروغگویی جای استدلال و منطق و صداقت را میگیرد. مناسباتی که در آن شکنجه، زندان، اعدام و خشونت برای رسیدن به هدف توجیح می شود و غایت آن چیزی نیست جز "انسان زدایی انسان از انسان"، آقای مقیسه ای شما اگر برای من حکم اعدام را صادر می کردید من هرگز از شما نمی رنجیدم زیرا به عمق هراس و اضطراب و نگرانی دائمی که در آن بسر می برید واقفم و این ناامنی و نگرانی محصول همان محیطی است که شما در آن بسر می برید واین باور غلط را در ذهن شما ریشه دوانده است که می توان با صدور احکان سنگین زندان، اعمال خشونت ، زور و سرکوب این اضطراب و ترس را از بین برد و بر آن چیره گشت. جمله ي بي قراري ات، از طلب قرار توست / طالب بي قرار شو، تا كه قرار آيدت اما آقای مقیسه بدانید نسل ما بر آن است، با تکیه به خود و با اعتقاد به ارزش های والای انسانی دور باطل خشونت و دشمنی را در این سرزمین اهورایی از بین برده و تساهل، مدارا و صلح و دوستی را جایگزین آن سازد. نسلی که دغدغه ای جز احترام به کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر ندارد ، نسلی که سودای رهایی و برادری دارد، حتی رهایی کسانی که آنان را زندانی و شکنجه می کنند

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: فشار بر فعالین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا/بسته شدن دفتر حراست به دنبال تجمع دانشجویان

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: در ادامه موج اعمال فشارها بر فعالین دانشجویی، فشار بر فعالین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینای همدان نیز افزایش یافته است. به دنبال بازداشت 5 تن از دانشجويان دانشگاه بو علي سينا همدان در حوادث پس از انتخابات و سپس احضار آن ها به دادگاه انقلاب همدان، هنوز پس از گذشت حدود 45 روز از برگزاری جلسه دادگاه هيچ حكمي به این دانشجویان ابلاغ نشده است . همچنین يازده تن از دانشجويان اين دانشگاه به كميته انضباطي دانشگاه احضار شدند و مجموعا 21 ترم تعليق دريافت كردند كه پس از اعتراض دانشجویان به حکم های صادر شده، اين حكم ها به حالت معلق در آمد. روز گذشته نيز 4 تن ديگر از دانشجويان فعال به كميته انضباطي احضار شدند كه چهار حكم تعليق را براي آنان در پي داشت . با وجود ادامه این گونه فشارها، اعتراضات دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همچنان ادامه دارد. در آخرین مورد از این دست اعتراضات، دانشجویان دانشکده کشاورزی با تجمع مقابل دفتر حراست که به تازگی ایجاد شده بود، مانع از آغاز به کار این دفتر شدند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دفتر حراست که با تابلو اطلاعات و انتظامات و در داخل سالن اصلی دانشکده کشاورزی ایجاد شده بود و هدفی جز ایجاد رعب و وحشت و برقراری فضای امنیتی در دانشگاه را دنبال نمی کرد به دنبال تجمع روز شنبه (18 مهر ماه) دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا برای همیشه بسته شد.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: احکام اعدام در ایران مغایر با قوانین است

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، خواستار تجدید نظر دستگاه قضاییایران در احکام اعدام سه نفر شد که در ارتباط با اعتراضات انتخاباتی در زندان بسرمی‌برند. کمیسر عالی سازمان ملل طی بیانیه‌ای همچنین در مورد روند برگزاری دادگاه‌هایی کهدر آن مخالفان سیاسی حکومت محاکمه شده‌اند اظهار نگرانی کرد و گفت «امیدوار است کهاین احکام در مراجع قضایی بالاتر با دقت بیشتر مورد تجدید نظر قرار گیرد». روز ۱۸ مهرماه، مدیر روابط عمومی دادگستری استان تهران از صدور حکم اعدام برایسه نفر از متهمان رویدادهای پس از انتخابات خبر داده بود. وی گفت که دو تن ازمحکومان به اعدام به ارتباط با تشکلی بنام انجمن پادشاهی ایران و یک نفر نیز بهارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم است. در اظهارات مقام دادگستری استان تهران این سه نفر محکومان به اعدام با حروف اولنام و نام خانوادگی‌شان یعنی (م.ز)، (الف.پ) و (ن.ع) نامیده شده‌اند. پس از آن کمیته گزارشگران حقوق بشر دو نفر دیگر بنام‌های «آرش رحمانی‌پور» و «داود فربچه میراردبیلی» و مجموعه فعالان حقوق بشر نیز فرد دیگری بنام «حامدروحی‌نژاد» را از جمله متهمانی اعلام کرده‌اند که در ارتباط با رویدادهای پس ازانتخابات به اعدام محکوم شده‌اند. هنوز مقامات قضایی درباره سه نفر اخیراظهار نظرینکرده‌اند. طی روزهای اخیر نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر و برخی دولت‌های غربی صدوراین احکام را مورد انتقاد شدید قرار داده‌اند. خانم ناوی پیلای کمیسر عالی سازمان ملل در بیانیه روز سه شنبه خود، به ضرورتمتعهد بودن ایران به پیمان بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که جمهوری اسلامی ایراننیز آن را امضاء کرده اشاره نموده‌است. کمیسر عالی ضمن اظهار مخالفت اصولی خود با هر گونه مجازات اعدام، یادآوری کردهکه حتی طبق این پیمان بین‌المللی، صدور مجازات اعدام برای جرایمی که به مرگ افرادمنجر نمی‌شود، غیر قانونی است. ناوی پیلای همچنین اعدام بهنود شجاعی، نوجوانی که در سن ۱۷ سالگی مرتکب قتل شدهو روز یکشنبه در ایران اعدام شد را «عمیقاً مایوس‌کننده» خواند و گفت که برای تضمینامنیت جانی کودکان در ایران، باید در قوانین موجود تجدید نظر شود. هم‌زمان با کمیسر عالی سازمان ملل، فیلیپ آلستون یک گزارشگر ویژه سازمان ملل نیزاعدام بهنود شجاعی را ناقض قوانین بین‌المللی در مورد عدالت دانست و آن را محکومکرد. او همچنین گفت که برای نجات جان بهنود شجاعی، پیش از این سه نامه به مقاماتقضایی ایران نوشته بوده‌است.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: جزئیات تازه درباره برخی متهمان دادگاه‌های اخیر

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: بنا بر گزارش‌های منتشر شده، چهار تن از متهمان محکوم به اعدام در دادگاه‌های اخیر، قربانیان سناریویی طراحی‌شده از سوی مقام‌های امنیتی و قضایی ایران هستند که هدف آن تحریف اصالت اعتراض‌ها به "تقلب انتخاباتی" بوده است. در دادگاه‌هایی که در هفته‌های اخیر برای محاکمه‌ی متهمان حوادث پس از انتخابات برگزار شد، در کنار چهره‌های سیاسی و مقام‌های دولتی سابق، جوان‌هایی نیز بودند که کیفرخواست دادستانی، آنها را مرتبط با سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلق معرفی می‌کرد. برگزارکنندگان دادگاه‌ها با قرار دادن این افراد در میان بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات، در صدد القای این امر به افکار عمومی بودند که سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلق در اعتراض‌ها و آنچه که حکومت آن را "اغتشا‌شات" می‌نامد، دست دارند و فعالان سیاسی اصلاح‌طلب نیز خواسته یا ناخواسته با آنها همگام بودند. اما انتشار برخی اطلاعات و جزئیات تازه درباره افراد متهم به ارتباط با سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلق، نشان می‌دهد که حقایق در باره این افراد کاملا متفاوت از آن‌چیزی است که مقام‌های امنیتی و قضایی ادعا می‌کنند. رسانه‌های ایران در روزهای اخیر از چهار نفر با نام‌های "حامد روحی‌نژاد"، "محمدرضا علی‌‌زمانی"، "آرش رحمانی‌پور" و "ناصر عبدالحسینی" اسم برده‌اند که سه نفر نخست به ارتباط با «انجمن پادشاهی ایران» و نفر چهارم به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم شده‌اند. همه‌ی این چهار نفر به عنوان بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات در دادگاه حاضر شده بودند و اظهارات آنها به صورت دستچین‌شده از تلویزیون دولتی نیز پخش شده است. «اسیر بازی ناجوانمردانه» محمدرضا علی‌زمانی از جمله کسانی بود که در دومین دادگاه بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات حاضر بود. وی متهم به عضویت در «انجمن پادشاهی ایران» است و در کیفرخواست دادستانی از عوامل "اغتشاشات" پس از انتخابات معرفی شده بود. اما اکنون یکی از افرادی که به تازگی از زندان آزاد شده و مدتی با او در زندان بوده، در یادداشتی که در سایت "نوروز" وابسته به جبهه مشارکت ایران اسلامی منتشر شده، جزئیات دقیق‌تر، اما کاملا دگرگونه‌ای درباره وی نوشته است. بنابر گزارش وبسایت نوروز، محمدرضا علی‌زمانی نه پس از انتخابات ۲۲ خرداد، بلکه در فروردین ۱۳۸۸ به همراه چندین جوان دیگر بازداشت شده است. او در زندان خبری از حوادث پس از انتخابات نداشته و درباره اتهام‌های خود نیز گفته است که هیچ اقدامی انجام نداده و «تنها چیزی هم که [مقام‌های امنیتی] از او دارند حرفها و داستان‌پردازی‌هایی بود که در جمع دوستانش باهم کرده بودند». در یکی از روزها به وی خبر می‌دهند که دادگاهش قرار است آخر هفته برگزار شود. «کارشناس [بازجوی] پرونده به او قول داده که اگر در این دادگاه همکاری کند در صدور حکم کمکش می‌کنند». علی‌زمانی پس از مدتی دودلی، به امید ایجاد روزنه‌ای در پرونده‌اش تصمیم می‌گیرد «همکاری کند»، بی‌آنکه بداند موضوع چیست و «برایش چه خوابی دیده‌اند». آغاز تمرین‌ها از فردای اعلام آمادگی علی‌زمانی برای «همکاری»، تمرین‌های فشرده‌ی وی آغاز می‌شود. از صبح تا ظهر و از ظهر تا شب. «هر روز با حضور در اتاقی که در اختیار او و افرادی که قرار بود در دادگاه صحبت کنند، تمرین می‌کرد که چه حرفهایی را در دادگاه بزند.» آخرین تمرین او در «مجتمع امام خمینی» برگزار می‌شود؛ همان جایی که قرار بود دومین جلسه محاکمه‌ی فعالان سیاسی برگزار شود. براساس گزارش منتشرشده در وبسایت نوروز، «بسیاری از مقام‌های قضایی و امنیتی از قبیل دادستان وقت کل کشور، قاضی سعید مرتضوی، یکی از معاونین وزارت اطلاعات و .. حاضر بودند تا آخرین تمرین آنها را ببینند.» روز موعود علی‌زمانی روز شنبه ۱۷ مرداد با حضور در پشت تریبون دادگاه در مجتمع امام خمینی، آنچه را که مدت‌ها برای آن تمرین کرده بود، بازگو کرد. او گفت: «برنامه‌های مختلفی برای نفوذ در ستادهای انتخاباتی کاندیدای مختلف به منظور جهت‌دهی این ستادها از جمله برنامه‌هایی بود که قرار شد ما برای انجمن پادشاهی ایران و سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا انجام بدهیم.» (خبرگزاری فارس / ۱۷ مرداد ۱۳۸۸) علی‌زمانی همچنین گفت: «از جمله اقدامات دیگری که برای مدیریت آن بنده به ایران سفر کرده بودم، تشویش اذهان عمومی و کاهش حضور مردم پای صندوق‌های رای بود که در این بین می‌توانم به مهمترین اقدامات اشاره کنم که ایجاد شک و شبهه برای ابطال انتخابات و رای‌گیری مجدد است.» (خبرگزاری فارس / ۱۷ مرداد ۱۳۸۸) با توجه به اینکه علی‌زمانی و دوستانش سه ماه پیش از انتخابات ۲۲ خرداد بازداشت شده بوده‌اند و در زندان به‌سر می‌برده‌اند، اکنون پرسش افکار عمومی از مقام‌های امنیتی و قضایی ایران این است که او و دوستانش چگونه می‌توانسته‌اند در احزاب و ستادهای کاندیداها نفوذ کرده و «شک و شبهه برای ابطال انتخابات و رای‌گیری مجدد» ایجاد کنند؟ علی زمانی چند روزی پس از حضور در دادگاه و همکاری با مقام‌های قضایی و امنیتی، از صدور حکم اعدام برای خود با خبر شد. دیگر افراد متهم به عضویت در «انجمن پادشاهی ایران» نیز سرنوشت تقریبا مشابهی داشته‌اند. به عنوان مثال، حامد روحی‌نژاد نیز پیش از انتخابات ۲۲ خرداد و در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ بازداشت شده است. گفته می‌شود، شمار افرادی که در ارتباط با انجمن پادشاهی بازداشت شده‌اند، ۱۱ نفر هستند. فعالان حقوق بشر می‌گویند، هیچیک از آنها اساسا عضویتی در این انجمن نداشته‌اند و زیر شکنجه‌های جسمی و روحی و نیز با وعده‌ی آزادی، وادار به اعتراف علیه خود شده‌اند. سرنوشت یک متهم دیگر ناصر عبدالحسینی یک محکوم به اعدام دیگر، متهم به عضویت در سازمان مجاهدین خلق است. او جوان ۲۲ ساله‌ای است که به گفته‌‌ی خانواده‌اش هیچ سابقه و فعالیت سیاسی ندارد. به گزارش وبسایت‌ خبری فعالان حقوق بشر، مجتبی عبدالحسینی، یکی از برداران ناصر عبدالحسینی می‌گوید: «به برادر من گفته بودند که بیا و در اعتراف‌های تلویزیونی شرکت کن تا حکم‌ات را کمتر کنیم. به او گفته بودند اگر قرار است حکم حبس داشته باشی، با این اعتراف‌های تلویزیونی خیلی زودتر از آن افرادی که اعتراف نمی‌کنند آزاد خواهی شد. به این طریق برادر مرا به تلویزیون کشیده‌اند اما جریان برعکس شده و برای او حکم اعدام صادر کرده‌اند.» به اعتقاد برادر ناصر، بازجویان و مقام‌های امنیتی و قضایی «از ناصر سواستفاده کرده‌اند، سواستفاده‌ای که منجر به بازی کردن با زندگی وی شده است.» در فیلمی که تلویزیون دولتی از اعترافات ناصر عبدالحسینی پخش شده، بخشی از شنود تلفنی نیز شنیده می‌شود که گویا زنی به نام زهره به ناصر تلفن کرده و به وی دستورالعمل‌های خرابکاری داده است. اما برادر ناصر می‌گوید: «صدایی که به عنوان زهره پخش شده و آن را در تماس تلفنی با برادر من عنوان کرده‌اند، واقعیت ندارد. این یک صدای ضبط شده است و برادر من هیچگونه ارتباطی با آن شخص ندارد. چنین چیزی به هیچ‌وجه صحت ندارد. در صدای پخش‌شده از تلویزیون جمهوری اسلامی، گویا خانم زهره از برادر من می‌خواهد که آتش‌سوزی به راه بیاندازد و از کوکتل مولوتوف استفاده کند، این در حالی است که برادر من حتا نمی‌تواند کوکتل مولوتوف را تلفظ کند و در دادگاه هم اشتباه آن را تلفظ می‌کند. حالا برادر من چگونه چنین کارهایی می‌تواند بکند.» نادر عبدالحسینی برادر دیگر ناصر نیز می‌گوید: «زمانی که برادرم را بازداشت می‌کردند، هیچگونه سندی در رابطه با جرمی که می‌گفتند مرتکب شده، به ما نشان ندادند و هیچ مدرکی نداشتند. از منزل ما هیچ مدرکی پیدا نکردند. برادر من حتا دیپلم هم ندارد، نه کامپیوتر دارد و نه حتا یک آدرس ایمیل، پس چطور می‌توانسته به قول اینها اطلاعات را به خارج از کشور بفرستد؟ برادر من یک بچه‌ی جنوب‌شهری است که نه پدر و مادر و نه هیچیک از افراد فامیل‌اش سیاسی نبودند.» نادر عبدالحسینی می‌افزاید: «برادر من بیگناه است. او کاری نکرده است. او را با وعده‌هایی که برای آزادی داده‌اند، وادار به اعتراف کرده‌اند و برادر ساده‌ی من نیز باور کرده و این کار را کرده است. برادر من بی‌گناه است.» روزنامه‌نگارانی که پرونده‌ی چهار متهم محکوم به اعدام را به دقت دنبال کرده‌اند می‌گویند، سرنوشت ناصر عبدالحسنیی نیز مشابه علی‌زمانی و دو متهم دیگر است. آنها گرفتار سناریویی شده‌اند که ماموران امنیتی و اطلاعاتی برای‌شان تنظیم کرده بوده‌اند.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: «با گاز فلفل و اشک‌آور در دانشگاه رژه می‌رفتند»

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: نیروهای امنیتی پس از برخورد فیزیکی با دانشجویان، تمام مناطق اطراف دانشگاه آزاد را به محاصره خود در آوردند.
یکی از دانشجویان حاضر در این تجمع در گفت‌وگو با رادیو فردا از چند و چون آن می‌گوید. رادیو فردا: تجمع روز سه‌شنبه چگونه شکل گرفت؟ روز ۲۱ مهرماه طبق اعلام قبلی قرار بود دانشجويان برای تجمع در دانشکده فنی دانشگاه آزاد تهران مرکز ساعت ۱۲ ظهر در حياط دانشکده جمع شوند. از روزهای قبل و به خصوص از صبح سه‌شنبه دانشجويان بسيج به همراه حراست دانشگاه، فعالان دانشجويی شناخته شده را احضار و تهديد می‌کردند تا اين تجمع برگزار نشود، ولی تجمع خودجوش بود و هيچ هسته مرکزی برای برگزاری آن وجود نداشت و فعالان دانشجويی نمی‌توانستند برای برگزار نشدن آن کاری انجام دهند.
از ساعت هفت صبح نيروهای حراست در دانشکده چند برابر شده بودند و نيروهای لباس شخصی اطراف دانشگاه گشت می‌زدند، نيروهای بسيج با چند اتوبوس از دانشگاه‌های ديگری چون علم و صنعت، پلی تکنيک و دانشگاه تهران به دانشگاه آزاد تهران مرکز آورده شده بودند و بسيج دانشجويی هم زمان با اين تجمع به خاطر شهادت امام جعفر صادق می‌خواست مراسمی در نمازخانه دانشکده برگزار کند.
گويا در اين تجمع برخوردهايی صورت گرفته است؟
ساعت ۱۲ ظهر که کلاس‌ها تمام می‌شود، همه دانشجويان به حياط دانشگاه می‌آيند و بسيجی‌ها که به زحمت به ۱۰۰ نفر می‌رسيدند وارد حياط می‌شوند و شعار «مرگ بر منافق» سر می‌دهند و دانشجويان معترض را هو می‌کنند. دانشجويان معترض هم شعار می‌دهند «بسيجی حيا کن دانشگاه رو رها کن» و « بسيجی واقعی همت بود و باکری».
پس از آن بسيجی‌ها با گاز فلفل به برخی از دانشجويان حمله می‌کنند و به داخل سالن دانشگاه می‌روند و به ضرب و شتم می‌پردازند و چند تن از دانشجويان را می‌ربايند. ولی به خاطر تعداد زياد دانشجويان معترض بسيجی‌ها مجبور به عقب‌نشينی می‌شوند.
مسئولين دانشگاه تصميم می‌گيرند تمام کلاس‌های بعد از ظهر را تعطيل کنند و دانشجويان را به خارج دانشگاه هدايت می‌کنند، ولی دوباره بسيجی‌ها با گاز فلفل به دانشجويان حمله می‌کنند و از حوالی ميدان پونک تا خود دانشگاه نيروهای يگان ويژه و لباس شخصی‌ها مستقر می‌شوند.
وقتی دانشجويان از دانشگاه خارج می‌شدند کيف‌ها و موبايل‌های آنها را می‌گشتند و تا آنجا که خبر داريم حدود ۱۰ تن از دانشجويان به شدت مصدوم شده‌اند.
شما خودتان هم مورد حمله قرار گرفتيد؟
من مورد حمله قرار نگرفتم، ولی قبل از تجمع به شدت مورد فحاشی، توهين و تهديدهای بسيجی‌ها قرار گرفتم. در ضمن در حين تجمع بسيجی‌ها با مشت و لگد به دانشجويان شناخته شده حمله می‌کردند و چند تن از آنها صورت و پايشان آسيب ديد.
نکته جالب اين که وقتی کارت دانشجويی را چک می‌کردند بعضی از دانشجويان ممنوع‌الورود به دانشگاه شدند، ولی بسيجی‌ها با گاز فلفل و اشک‌آور و حتی زنجير و قمه وارد دانشگاه شده و رژه می‌رفتند.
اين تجمع تا کی ادامه داشت؟
بعد از ساعت دو، همه کلاس‌های دانشگاه تعطيل شد و دانشجويان را خارج کردند و در دانشگاه را هم بستند، ولی بسيجی‌ها هنوز داخل دانشگاه بودند و لباس شخصی‌ها هم اطراف دانشگاه حضور داشتند.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: بولتن محرمانه سپاه: ميردامادی بازجويان اش را نصيحت می کند

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: يکی از بولتن های خبری دفتر سياسی سپاه که تحت عنوان "بصيرت" و به صورت محرمانه منتشر می شود، در شماره اخير خود فاش ساخت که کودتاگران به شدت از مقاومت دبيرکل، معاونان و اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت که در اسارت به سرمی برند، خشمگين شده اند.
بولتن محرمانه بصيرت در شماره اخير خود افشا کرد که پس از ۱۲۰ روز از اسارت دبيرکل جبهه مشارکت ايران اسلامی در سلول انفرادی، دکتر ميردامادی همچنان به نصيحت و پند و اندرز بازجويانش می پردازد و می کوشد به عنوان فردی موثر در عرصه های مختلف انقلاب، آنان را راهنمايی کند.
اين نشريه همچنين افشا کرده است که "مقامات مرتبط با پرونده" از اين وضعيت بسيار نا خشنود هستند.
اين بولتن همچنين با اشاره به گذشت ماه ها از حبس دکتر محسن ميردامادی؛ دبيرکل، دکترعبدالله رمضان زاده؛ قائم مقام، مهندس صفايی فراهانی، معاون و دکتر مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از پافشاری اين افراد بر مواضع اصلاح طلبانه خود و تاکيدات آنان بر انحرافات موجود ابراز خشم کرد.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: پوتين: سخن گفتن از تحريم عليه ايران «زود» است

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: ولاديمير پوتين، نخست وزير روسيه، با هشدار به قدرت هاى جهانى در باره تهديد ايران گفت كه سخن گفتن در باره تحريم ها عليه جمهورى اسلامى بر سر برنامه اتمى اش «زود» است.وى كه براى شركت در نشست سازمان همكارى شانگهاى در پايتخت چين به سر مى برد روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت: «نيازى به تهديد ايرانى ها نيست.»آقاى پوتين به رغم آنكه سال گذشته از مقام رياست جمهورى كنار رفت ولى از سوى بسيارى از سياستمداران و همچنين مردم روسيه به عنوان قدرتمندترين فرد در اين كشور شناخته مى شود.وى در سخنان خود گفت: «ما نياز داريم كه به تفاهم دست پيدا كنيم. اگر تفاهمى حاصل نشد و گفت و گو ها به شكست انجاميد بعد بايد ببينيم چه بايد كرد.»نخست وزير روسيه افزود: «اما اكنون و پيش از آنکه گام هايى (به سوى گفت و گو) برداریم در باره برخى تحريم ها شروع به بحث كنيم، نمى توانيم فضاى مناسبى براى (گفت و گوها) به صورت مثبت ايجاد كنيم. اين دليلى است بر اينكه صحبت كردن در مورد اين موضوع (تحريم) زود است.»اظهارات ولاديمير پوتين پس از آن انجام مى شود كه هيلارى كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا، براى متقاعد كردن مقام هاى مسكو به همراهى با كشورهاى غربى براى اعمال تحريم عليه تهران سفرى دو روزه به روسيه انجام داد.به گزارش خبرگزارى رويترز، خانم كلينتون نتوانست در جريان سفر خود به مسكو تضمين مشخصى از جانب اين كشور در قبال ايران دريافت كند.قرار است كه نمايندگان ايران، روسيه، فرانسه، آمريكا و آژانس بين المللى انرژى اتمى روز ۱۹ اكتبر در وين گرد هم آيند تا در باره يك طرح كه كليت آن در مذاكرات اول اكتبر ژنو مورد موافقت قرار گرفت به بحث و تبادل نظر بپردازند.بر اساس اين طرح، قرار است که اورانيوم با خلوص ۲۰ درصد براى راكتور تحقيقاتى تهران در كشوری ثالث، غنى شود.در نشست ژنو ايران همچنين پذيرفت كه بازرسان آژانس از دومين تاسيسات هسته اى این کشور در قم بازديد كنند.همراهى ايران با خواسته هاى جامعه بين المللى سبب شده است تا فشار براى اعمال تحريم هاى جديد عليه اين كشور كاهش يابد كه به گفته تحليلگران، ممكن است دامنه آن به صنعت نفت و گاز ايران كشيده شود.وزير امور خارجه آمريكا گفته است كه مايل بوده با آقاى پوتين ديدار كند ولى به دليل برنامه هاى او اين امر محقق نشده است.نخست وزير روسيه قبل از سفر خانم كلينتون به مسكو عازم شرق دور و همچنين چين شد.روسيه همراه با چين كه مبادلات تجارى وسيعى با جمهورى اسلامى ايران دارند همواره اعلام كرده اند كه با اعمال تحريم ها عليه مخالف هستند ولى اين دو كشور تا كنون به سه قطعنامه تحريمى شوراى امنيت سازمان ملل عليه برنامه هسته اى تهران راى مثبت داده اند.مقام هاى روسيه در ماه هاى اخير موضعگيرى هاى متناقضى درباره تشديد تحريم هاى ايران داشته اند.در حالى كه ولاديمير پوتين و سرگئى لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، به طور قاطع با اعمال فشار بيشتر بر ايران مخالفت كرده اند، دميترى مدودف، رييس جمهور، در سفر ماه سپتامبر به مقر سازمان ملل در نيويورك اعلام كرد كه امكان اعمال تحريم هاى تازه عليه ايران از دستور كار خارج نشده است.به گفته ناظران سياسى، اين موضعگيرى هاى متفاوت ناشى از نوعى اختلاف در بين رهبران روسيه در زمينه چگونگى برخورد با مسئله هسته اى جمهورى اسلامى ايران است.

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: محسنی اژه‌ای: مطمئناً به اتهامات کروبی رسيدگی می‌شود

به گزارش کمپین دفاع از حقوق باز داشت شدگان معترض: اگر اين فتنه در هر کشور ديگری رخ داده بود بدون ترديد با تلفات و صدمات سنگينی مواجه می‌شد. دستگاه قضايی تحت تأثير فشارهای بيرونی قرار نمی‌گيرد و به موقع کار خود را انجام می‌دهد.
موضوع رسيدگی به اتهامات آقای کروبی بر عهده دادگاه ويژه روحانيت است و بايد آن‌ها اقدام کنند و مطمئن باشيد اقدام می‌شود. اصولاً دستگاه قضايی در مورد فتنه پس از انتخابات برابر قانون عمل خواهد کرد و به موقع با کسانی که در اين آشوب‌ها نقش داشتند برخورد خواهد شد.

به گزارش «فردا»، حجت الاسلام والمسلمين «محسنی اژه‌ای» با بيان اين مطلب و در پاسخ به اين سؤال که حضرت امام (ره) حفظ نظام را از اوجب واجبات می‌دانستند و مقام معظم رهبری نيز مکرر بر حق دفاع از اصل نظام تاکيد فرمودند، چرا دستگاه قضايی در برخورد با تهمت‌های آقای کروبی مماشات می‌کند؟ آيا فشارها از جمله فشارهای بين‌المللی و خارجی سبب شده که دستگاه قضايی در خصوص برخورد با آقايان موسوی و کروبی کوتاه بيايد، گفت: نه اين طور نيست و خود شما می‌دانيد که دستگاه قضايی تحت تأثير فشارهای بيرونی قرار نمی‌گيرد و به موقع کار خود را انجام می‌دهد.
محسنی اژه‌ای که با روزنامه کيهان مصاحبه می‌کرد در ادامه افزود: فتنه‌ای که پس از انتخابات رخ داد مثل تمام توطئه‌هايی که در ۳۰ سال اخير عليه نظام اسلامی طراحی شده بود، با هوشياری مردم، رهبری و فداکاری نيروهای جان برکف سپاه و نيروی انتظامی خنثی و نقش برآب شد.
وی ادامه داد: اگر اين فتنه در هر کشور ديگری رخ داده بود بدون ترديد با تلفات و صدمات سنگينی مواجه می‌شد، اما در کشور ما به واسطه رهبری دورانديش انقلاب، بصيرت مردم و حضور فداکارانه نيروی انتظامی آرامش به جامعه بازگشت.
محسنی اژه‌ای در مورد فضای سايبر و مجازی گفت: می‌دانيم که متأسفانه فضای سايبر و يا مجازی فضای نامناسبی است و ما با‌توجه به مصوبه مجلس که کارگروهی را با رياست دادستان کل کشور و عضويت نيروی انتظامی و ... برای نظارت پيش‌بينی کرده است در نظر داريم که به معضلات فضای سايبر پايان بدهيم.